عصر کرد

آخرين مطالب

داستانک/ پستچی مقالات

داستانک/ پستچی
  بزرگنمايي:

عصر کرد - آخرین خبر /چهارده ساله که بودم؛ عاشق پستچی محل شدم.
خیلی تصادفی رفتم در را باز کنم و نامه را بگیرم، او پشتش به من بود. وقتی برگشت قلبم مثل یک بستنی، آب شد و زمین ریخت! انگار انسان نبود، فرشته بود! قاصد و پیک الهی بود، از بس زیبا و معصوم بود! شاید هجده نوزده سالش بود. نامه را داد. با دست لرزان امضا کردم و آنقدر حالم بد بود که به زور خودکارش را از دستم بیرون کشید و رفت.
از آن روز، کارم شد هر روز برای خودم نامه نوشتن و پست سفارشی! تمام خرجی هفتگی‌ام، برای نامه‌های سفارشی می‌رفت. تمام روز گرسنگی می‌کشیدم، اما هر روز؛ یک نامه سفارشی برای خودم می‌فرستادم،که او بیاید و زنگ بزند، امضا بخواهد، خودکارش را بدهد و من یک لحظه نگاهش کنم و برود.
تابستان داغی بود. نزدیک یازده صبح که می‌شد، می‌دانستم الان زنگ می‌زند! پله‌ها را پرواز می‌کردم و برای اینکه مادرم شک نکند، می‌گفتم برای یک مجله می‌نویسم و آنها هم پاسخم را می‌دهند.
حس می‌کردم پسرک کم‌کم متوجه شده است. آنقدر خودکار در دستم می‌لرزید که خنده‌اش می‌گرفت. هیج وقت جز سلام و خداحافظ حرفی نمی‌زد.
فقط یک بار گفت: چقدر نامه دارید! خوش‌به‌حالتان! و من تا صبح آن جمله را تکرار می‌کردم و لبخند می‌زدم و به نظرم عاشقانه‌ترین جمله‌ی دنیا بود. چقدر نامه دارید! خوش‌به‌حالتان! عاشقانه‌تر از این جمله هم بود؟
 تا اینکه یکروز وقتی داشتم امضا می‌کردم، مرد همسایه فضول محل از آنجا رد شد. ما را که دید زیر لب گفت: دختره‌ی بی‌حیا. ببین با چه ریختی اومده دم در! شلوارشو! متوجه شدم که شلوارم کمی کوتاه است. جوراب نپوشیده بودم و قوزک پایم بیرون بود. آنقدر یک لحظه غرق شلوار کهنه‌ام شدم که نفهمیدم پیک آسمانی من، طرف را روی زمین خوابانده و باهم گلاویز شده‌اند! 
مگر پیک آسمانی هم کتک می‌زند؟ مردم آنها را از هم جدا کردند. از لبش خون می‌آمد و می‌لرزید. موهای طلاییش هم کمی خونی بود. یادش رفت خودکار را پس بگیرد. نگاه زیرچشمی انداخت و رفت. کمی جلوتر موتور پلیس ایستاده بود. همسایه‌ی شاکی، گونه‌اش را گرفته بود و فریاد می‌زد. از ترس در را بستم. احساس یک خیانتکار ترسو را داشتم! 
روز بعد پستچی پیری آمد، به او گفتم آن آقای قبلی چه شد؟ گفت: بیرونش کردند! بیچاره خرج مادر مریضش را میداد. به خاطر یک دعوا! دیگر چیزی نشنیدم. او به خاطر من دعوا کرد! کاش عاشقش نشده بودم! 
از آن به بعد هر وقت صبح‌ها صدای زنگ در می‌شنوم، به دخترم می‌گویم: من باز می‌کنم! سالهاست که با آمدن اینترنت، پستچی‌ها گم شده‌اند. دخترم یکروز گفت: یک جمله عاشقانه بگو، لازم دارم. گفتم: چقدر نامه دارید. خوش‌به‌حالتان! دخترم فکر کرد دیوانه‌ام!
چیستا یثربی

لینک کوتاه:
https://www.asrekurd.ir/Fa/News/824680/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

آغاز به کار نخستین نمایشگاه بین‌المللی همتایابی اقتصاد دریا پایه

بخش چهارم و آخر گفت و گو با آتیلا حجازی مدیر جدید تیم استقلال

گل اول رئال مادرید به آلاوس توسط جود بلینگام در دقیقه 10

باقری تیرک زد و خوشحالی کرد!

ثبات مدیریت در بانک شهر به سود درویش

این‌بار دراگوشین به شکلی عجیب ناجی دروازه تاتنهام شد

گل دوم رئال مادرید به آلاوس توسط وینیسیوس در دقیقه 27

ویکاریو مقابل ضربه دیدنی دی بروینه تسلیم نشد

گل اول منچستر سیتی به تاتنهام توسط ارلینگ هالند در دقیقه 51

شایعه بود؛ تاتنهامی‌ها تا پای جان می‌جنگند!

جشن قهرمانی رئال با 36 جام

آل نعمه حرفش را عوض کرد؛ سوءبرداشت کردم، کرنر نبود!

برگزاری مرحله استانی مسابقات ورزشی دانش‌آموزان با نیازهای ویژه در کردستان

فال انبیا فردا چهارشنبه 26 اردیبهشت 1403

آغاز نخستین رویداد بین المللی همتایابی «اقتصاد دریا محور» در قشم

انعقاد قرارداد 3 میلیارد دلاری در رویداد بین المللی اقتصاد دریامحور

انعقاد تفاهم نامه استانداری قزوین و معاونت علمی ریاست جمهوری

سرپرست جدید اداره حفاظت محیط‌زیست استان معرفی شد

نامگذاری بلوار شهر به نام پزشک پرآوازه کرمانشاهی

دغدغه زبان فارسی را داشته باشیم

کرمانشاه میزبان کنگره بین المللی زیست مواد دارویی است

پایداری جوی و دمایی در کرمانشاه

لقمه پاک و تربیت صحیح انسان را به کسب علم سوق می‌دهد

کشف 42 دستگاه ماینر غیرمجاز در کرمانشاه

درآمد میلیونی با سوءاستفاده از کارت معلولان!

25 اردیبهشت سالروز درگذشت شاعر و حکیم معاصر، محی‌الدین مهدی الهی قمشه‌ای

مشتاق توام با همه جوری و جفایی

جادوی کریستیانو رونالدو در جوانی؛ دریبل زنی و تکنیکی که تا به حال ندیده اید!

آیا گواردیولا روزی رئیس فیفا یا یوفا خواهد شد؟

گزارشی از حواشی دیدار تیم منتخب 98 و رسانه ورزش

وداع اولیویه ژیرو؛ از روز اول عاشق میلان بودم و تا ابد این عشق ادامه خواهد داشت

اولیویه ژیرو در پیراهن لس آنجلس اف سی

پلی به گذشته؛ پانزدهمین قهرمانی رئال مادرید در لالیگا

گزارش زنده؛ تاتنهام 0-0 منچسترسیتی

جنجال بر سر تست دوپینگ از رونالدو و یارانش

تساوی و برد شطرنج‌بازان در دور اول مسترز شارجه

صحنه جنجالی از دیدار استقلال و فولاد که از چشم همه پنهان ماند!

سینما فرهنگ رباط کریم احیا شد

وجود 546 سازمان مردم نهاد در کردستان

طرح نور همچنان با جدیت دنبال می‌شود

بازدید معاون وزیر اقتصاد از بزرگترین پروژه سرمایه‌گذاری خارجی در کرمان

برای تک رقمی شدن نرخ بیکاری کرمانشاه برنامه داریم

تولد 74 مورد چند قلو در کرمانشاه در سال جاری

این داستان با قتل یا مرگی خودخواسته آغاز می‌شود

تازه‌وارد لیگ حکم سقوط نفت آبادان را امضا می‌کند!

احتمالات جذاب؛ اگر بازی‌های لورکوزن 80 دقیقه‌ای بود!‏

بازیکنان مس به احترام نویدکیا اعتصاب نکردند!

آخرین تمرین تیم شجاعی برای صعود به نیمه‌نهایی

فوتبال همه جای زندگی کاربرد داره

مصاحبه خاص کلوپ؛ می‌دانستم عاشق اینجا می‌شوم