عصر کرد
پاتوق زیر پل با پایپ
دوشنبه 30 دی 1398 - 10:21:09 AM
ایرنا
عصر کرد - سنندج - پیش از این پایپ را تنها در آزمایشگاه‌ها دیده بودم اما این بار در دستان دودی یک مرد، زیر پلی در محله منفصله شهری نایسر در اطراف سنندج جا خوش کرده بود.

اولین باری بود که با افرادی حرف می زدم که علنا از اعتیاد و میزان مصرف مواد خود می‌گفتند، فکرش را هم نمی‌کردم به این راحتی حاضر به مصاحبه شوند، دیده بودم که همیشه فرار می‌کنند و علاقه‌ای به حرف زدن با غریبه‌ها ندارند.
نایسر حدود پنج کیلومتر از سنندج فاصله دارد و براساس آمار 75 هزار نفر در آن سکونت دارند، زمانی منطقه‌ای خوش آب و هوا بود و همه برای تفرج به آنجا می‌رفتند، امروز که برای تهیه گزارشی به آنجا رفتم آدرس پلی را دادند که پاتوقی برای آنهایی است که می‌کشند تا بی خیال دنیا باشند.
باید خم شوی تا زیر پل را ببینی، پلی که رویش ماشین‌ها رفت و آمد می‌کنند و از زیرش رودخانه فصلی رد می‌شود، پتوی آبی رنگ و رو رفته‌ای در گوشه ای از زیر پل خودنمایی می‌کند، مسیری که چشمم تا رسیدن به آن پتو طی می‌کند، پر از زباله و آشغال است.

سوز سرما را از زیر پل بیشتر می‌شود احساس کرد، سر و صدای ضعیفی به گوش می‌رسد، صدا می‌زنم: آقا... آقا...
2 نفر بیرون می‌آیند، می‌پرسم اینجا چکار می‌کنید، یکی از آنها که سنش بیشتر است می‌گوید: اینجا زندگی می‌کنم؛ دیگری می‌گوید: برای کاری آمده‌ام.
خودم را معرفی می‌کنم، پیرمرد غرولند کنان بر می‌گردد زیر پل و می‌گوید : از اینجا برو.
دیگری اما می‌ماند و می‌گوید: من حرف می‌زنم، کمک کنید اعتیادم را ترک کنم.
مستقیم می‌رود سر اصل مطلب و ادامه می‌دهد: 43 سال سن دارم و 16 سال است معتادم، 2 هفته‌ای است که برای مصرف اینجا می‌آیم، در خانه مصرف نمی‌کنم.
از خانواده از هم پاشیده‌اش می گوید که زنش طلاق گرفته و پسری که روزگار را با کارگری پیش پدر می‌گذراند؛ تاریخ دقیق تولد پسرش را از حفظ است، 77.9.26، می‌گوید: شکرخدا پسرم معتاد نیست؛ دخترم با مادرش زندگی می‌کند.

درباره علت اعتیاد، او هم پای رفیقان ناباب را وسط می‌کشد که با آنها مصرف مواد را تفریحی شروع کرد و حالا روزی یک تا یک و نیم گرم هرویین می‌کشد و برایش 50 تا 60 هزار تومان هم هزینه دارد.
التماس می‌کند تا کمک کنم ترک کند، از قیمت بالای متادون می‌نالد و اینکه یک بار موفق به ترک شده ولی پاکی‌اش تنها 6 ماه دوام آورده بود.
می‌گوید: حرف می‌زنم تا عبرتی برای بقیه شوم، هر چند معتادهای قبلی عبرتی برای من نشده و آلوده شدم.
در همین حین یکی دیگر از معتادن که گونی زباله‌هایی را از گوشه و کنار جمع کرده به دوش دارد، نزدیک‌مان می‌شود.
گویا پیرمرد گفته که خبرنگاری اینجاست، کمی نگاه می‌کند و می‌پرسد: از نظر شما معتاد بیمار است یا مجرم و من جواب می‌دهم: مجرم نیست.
زیر لب چیزی می‌گوید و دور می شود و حتی فرصت نمی‌کنم تا از او بخواهم در گفت و گو همراهمان باشد.
سایه مرگ
اولش فکر کردم 2 نفر در پاتوق زیر پل هستند اما هر چند دقیقه یک نفر از آنجا خارج می‌شد.
مردی که پایپ را با دستان سیاهش در جیب می‌گذاشت بیرون آمد، او هم راحت پای مصاحبه نشست، گفت: اسمم حسن است و 48 سال دارم، 30 سال است که مواد مصرف می‌کنم.
مصرفش روز به روز بالا رفته و حالا روزی 2 گرم دوا (هرویین) و 1.5 گرم شیشه مصرف دارد، هشت بار خواسته ترک کند ولی نتوانسته، او که در کمپ بوده خانواده اش چیزی برای خورد و خوراک نداشتند؛ علت اعتیادش بر می‌گردد به دوستی که قند خونش بالا بود و 30 سال قبل خواسته با زهر تریاک خودش را مداوا کند و او سر بساطش نشست تا شاید دوستش درمان شود ولی خودش در دام بیماری افتاد.
می‌گوید: تا قبل از آن، می‌گفتم اگر معتاد شوم خودم را می‌کشم ولی 30 سال است معتادم و هر آن منتظرم یک شب در خواب قلبم برای همیشه از کار بیافتد، مثل همه معتادانی که می‌شناختم و حالا زیر خاک هستند.
خانه و زندگی دارد و اینجا برای مصرف مواد می‌آید، از معتادان کم و سن و سالی می‌گوید که اینجا می‌آیند و حدود 40 درصدشان نوجوانانی هستند 13 و 14 ساله، ولی به زن‌های معتاد اجازه نمی‌دهیم برای مصرف اینجا بیایند.
تهیه مواد را راحت می‌داند ولی تهیه پولش را خیلی سخت، 2 بار بخاطر حمل مواد مخدر دستگیر شده و در مجموع پنج ماه زندانی بوده، از کارش که می‌پرسم، اشاره به گونی دستش می‌کند و می‌گوید: زمستان‌ها که بیکارم ضایعات جمع می‌کنم ولی تابستان و بهار سبزی می‌کارم، زمینی دارم که از پدرم به ارث رسیده و در فصل کشت و زرع روزی 100 تا 150 هزار تومان درآمد دارم.
درآمدی که کفاف مصرف روزانه اعتیادش را نمی‌دهد، مواد که می‌زند تا بی خیال دنیا شود، به لباسش اشاره می‌کند و می‌گوید: مصرف نکنم این لباس ها را تنم نمی‌کنم، اعتیاد بی عاری می‌آورد و آن وقت هیچ چیز برایت مهم نیست.

از زنی می‌گوید که مردانه بچه هایشان را بزرگ کرد و نگذاشت که مانند پدرآلوده شوند، پدری که نه از سن و سال و نه از درس و مشق بچه هایش خبر داشت، سه دختر دارد که ازدواج کرده و همسرانشان اهل دود و دم نیستند و پسری که در ایران نیست.
14 سال اول را فقط تریاک مصرف کرده و زمانی ماشین سایپا و بعدها هم تاکسی درون شهری داشته که همه را از دست داده و حالا همسرش نان آوری است که در آشپزخانه یکی از بیمارستان‌ها کار می‌کند.
می‌گوید: در بدترین شرایط هم دزدی نکرده‌ام و حتی قبل از اینکه معتاد شوم یک شب یکی از دوستانم 6 کیلو تریاک به امانت پیشم گذاشت و 2 ساعت بعد خبر تصادفش آمد که مرده بود، مواد را آتش زدم تا دست جوانی نیفتد و بدبخت نشود ولی بعدها خودم گرفتار شدم.
زمانی که مصرف کراک در بین معتادان مُد شده بود، او هم یک سالی کراک کشید و الان هم گرد و شیشه.
پل و تنهایی پیرمرد
حالا دیگر پیرمرد زیر پل تنها شده، همه دوستانش یکی یکی خود را ساختند و رفتند، خرابی و ویرانی پل بی شباهت به آنهایی نیست که فکر می‌کنند خود را ساخته‌اند.
زمانی معتادان در خفا و خلوت مواد مصرف می‌کردند اما امروز در گوشه و کنار شهر از قبرستان و زیر پل و خرابه ها گرفته تا کنار جاده و سرویس بهداشتی عمومی و دیگر اماکنی که می‌شود نام اماکن عمومی بر آن گذاشت، چشمت به مردان و زنانی می‌افتد که همه دنیای خود را در دود خلاصه کرده‌اند.
صدای حسن در گوشم زنگ می‌زند که می‌گفت: می‌گفتم اگر معتاد بشوم خودم را می‌کشم و معتاد شد و حالا هر شب با ترس سر به بالین می‌گذارد چون می‌داند شاید فردایی برایش در کار نباشد و بیدار نشود.
تاکنون 250 معتاد متجاهر در نقاط و شهرهای مختلف کردستان شناسایی شدند که از این تعداد، 180 نفر در مراکز ترک اعتیاد ساماندهی شده‌ و نگهداری می‌شوند.
کردستان یک میلیون و 603 هزار نفر جمعیت دارد و 2، 8 درصد جمعیت استان به انواع مواد مخدر اعتیاد دارند.
17 کمپ ترک اعتیاد در شهرهای مختلف این استان فعالیت دارند که از این تعداد 16 کمپ مخصوص مردان و یک کمپ مربوط به زنان است.
 
 

http://www.Kurd-Online.ir/fa/News/104088/پاتوق-زیر-پل-با-پایپ
بستن   چاپ