عصر کرد
/معرفی کتاب/
نالیدن ممنوع!
دوشنبه 22 دي 1399 - 08:13:53
عصر کرد - ایسنا/کردستان ” بهانه‌ها همیشه از شکست‌ها و بدبیاری‌های گذشته زندگی نشأت می‌گیرند”. جان گوردون در کتاب قانون نالیدن ممنوع می‌کوشد ما را در مسیر رسیدن به موفقیت یاری کند.

کتاب «قانون نالیدن ممنوع» نوشته جان گوردون(-1971)، نویسنده و سخنران آمریکایی است و می‌کوشد در قالبی داستانی، تاثیر مثبت‌اندیشی و دوری از منفی‌نگری و نالیدن از سختی‌ها و مشکلات را در رسیدن به موفقیت توضیح دهد.
معرفی کتاب قانون نالیدن ممنوع
کتاب قانون نالیدن ممنوع درباره‌ مردی تیره‌روز و منفی‌نگر است که همسرش قصد دارد ترکش کند. بهتر است بدانید این شخصیت برمبنای شخصیت خود نویسنده شکل گرفته است. ناله‌ها و منفی‌بافی‌های او چنان شدت یافت که همسرش تصمیم گرفت آخرین پیشنهادش را برای او مطرح کند و مهلتی را برایش در نظر بگیرد. در واقع او فقط این دو گزینه را پیش روی خود داشت: یا تغییر کند یا از اتوبوس زندگی او پیاده شود. او انسانی دل‌شکسته و رانده‌شده بود، که قرار بود از زندگی همسرش نیز بیرون برود.
به گفته خود نویسنده هدف از نوشتن چنین کتابی در واقع حذف‌کردن کامل منفی‌نگری‌ها و نالیدن‌ها نیست. هدف این است که انسان‌ها بتوانند منفی‌بافی‌ها و نالیدن‌های بیهوده، بی‌وقفه و بی‌هدفشان را از زندگی‌شان حذف کنند. هدف مهم‌ترم نیز این است که انسان‌ها بتوانند منفی‌بینی‌های به‌جا و درست خودشان را به راه‌حل‌هایی مثبت تبدیل کنند. درکل، هرگونه منفی‌نگری یا نالیدنی نشان‌دهنده‌ فرصتی ویژه برای تبدیل‌شدن یک عامل منفی به یک عامل مثبت خواهد بود.
ما می‌توانیم از گله و شکایت‌های مشتریانمان برای بهبودبخشیدن به وضعیت ارائه خدماتمان استفاده کنیم. گله و شکایت‌های کارکنان هر سازمانی ممکن است به‌منزله‌ نشانه‌ای برای نیاز به ایجاد نوآوری و فرایندهایی جدید باشد. گله و شکایت‌های خودمان نیز ممکن است نشانه‌هایی را دراین‌باره در اختیارمان قرار دهد که خواستار چه اموری نیستیم. در این صورت، می‌توانیم با دقت و انرژی بیشتر بر دستیابی به خواسته‌های واقعی‌مان متمرکز شویم. به‌این‌ترتیب، داستانی را درباره‌ی قانون نالیدن ممنوع و دیگر شیوه‌های مثبت و سازنده برای رسیدگی‌کردن به منفی‌نگری‌ها در محیط شغلی و شخصی بازگو می‌کند.
در بخشی از کتاب می‌خوانیم
روز سه‌شنبه بود و خانم امید، درست همچون روزهای گذشته، در طی یک‌سال اخیر، می‌کوشید خودش را به‌زور به دفترکارش برساند. درحالی از مقابل نگهبان ساختمان گذشت که سرش پایین بود. تلوتلوخوران به‌سوی آسانسور رفت. پس از بسته‌شدن درِ آسانسور، چند بار با کف دستانش به صورتش سیلی زد. فنجان قهوه‌ آن روز صبحش، به دلایلی، همچون گذشته تأثیرگذار نبود. او دیر به محل‌کارش رسید و خوشبختانه دیررسیدنش به این معنی بود که همه‌ کارکنان در آن لحظه در محل‌کارشان حضور داشتند و آسانسور خالی بود.
او به مسیرهایی متفاوت اندیشید که می‌توانست آن‌ها را برگزیند تا از آسانسور به دفترکارش برسد. او با خودش اندیشید: ”اگر هر اتفاقی هم بیفتد، من به مسیرم ادامه خواهم داد. “ او هنوز آماده نبود با کسی حرف بزند و بی‌تردید نمی‌خواست کسی او را در این حال ببیند. او در آن لحظه نمی‌توانست، به‌طور طبیعی و بی‌آن‌که گریه کند، به گفت‌وگویش با دیگران ادامه دهد. به‌علاوه، او نایب‌رییس نیروی انسانی در شرکت فناوری ای‌ـ ‌زی بود؛ بنابراین، چندی نمی‌گذشت که کارکنان به‌گونه‌ای گروه‌گروه به دفترکارش می‌آمدند تا درباره‌ مشکلات و امور شغلی‌شان با او حرف بزنند، به او گله و شکایت کنند یا از او انرژی بگیرند.
او به‌معنای‌واقعی دوست داشت به دیگران کمک کند؛ اما گوش‌کردن به مشکلات دیگران به‌تازگی برایش به‌شدت دشوار شده بود. همان‌گونه که همه‌ آشنایان و همکاران خانم امید می‌گفتند؛ او به‌تازگی فقط به مشکلات شخصی خودش می‌اندیشید. او، هنگام حرف‌زدن دیگران درباره‌ مشکلاتشان، به لب‌های آنان می‌نگریست؛ اما با خودش فکر می‌کرد: ”اگر آنان فقط می‌دانستند من هم‌اکنون با چه مشکلاتی روبه‌رو هستم. اگر آنان فقط از زندگی من خبر داشتند. اگر آنان فقط می‌دانستند ...
در دنیایی که به نظر می‌رسد بسیاری از انسان‌ها بر نیمه خالی لیوان متمرکز هستند، جان گوردون در کتاب قانون نالیدن ممنوع می‌کوشد برنامه‌ای شفاف را مطرح کند که به هر یک از ما کمک می‌کند نگرشمان را بهبود ببخشیم. به کارگیری شیوه پیشنهادی او بی تردید از منفی‌نگری ما می‌کاهد و در محیط شغلی و زندگی خانوادگی ما تأثیری مثبت می گذارد. به این ترتیب، می‌توانیم محیط‌هایی را با بهره‌وری بیشتر و تنش کمتر بیافرینیم.
انتهای پیام

http://www.Kurd-Online.ir/fa/News/172962/نالیدن-ممنوع!
بستن   چاپ