عصر کرد
درد دل با «به‌به»
سه شنبه 7 خرداد 1398 - 12:06:50 PM
ایرنا
عصرکرد- هر کسی به طریقی سنگ صبور و محرم اسرار دیگران می شود یکی با گوش دادن و دیگری با حرف زدن اما این بار شخصی با قرار دادن درخت آرزوها در داخل مغازه اش با درد و دل جوانان این شهرستان آشنا می شود.

درخت آرزوهای این مغازه همانند دیگر درختان دارای شاخ و برگ های مختلف است تنها با این تفاوت که برگ های آن را کاغذها و دستمال های سفیدی تشکیل می دهد که آرزو یا درد دلی از جوانان کامیارانی بر آن نقش بسته است.

درد دل هایی که نه برای ماندن در دل سنگ صبور خود بر زبان جاری شده اند بلکه برای دیدن و خوانده شدن هستند و گاهی با خواندن این متن ها با نویسنده می خندی و گاهی با صاحبان آنها همدرد می شوی و اشک می ریزی.

کیوان خوشبخت جوان 34 ساله صاحب بستی فروشی به‌به در کامیاران است که با ذوق خود اقدام به قرار دادن درختی در مغازه اش کرده و مشتریانش تاکنون بیش از چهار هزار درد دل و آرزوی خود را بر روی آن قرار داده اند.

با وی همکلام می شویم تا سَر از سِر این درخت آرزوها در بیاوریم

 سوال: با چه انگیزه ای این کار را کرده اید؟

خوشبخت: برای اینکه بتوانیم حرف دل جوانان کامیاران را بشنویم و بدانیم.

 سوال: بعد از فهمیدن حرف های دل جوانان چه کار می خواهید بکنید؟

خوشبخت: می خواستم کتابی از آن چاپ کنم.

 سوال: تا حالا برای چاپ کتاب اقدام کرده اید؟

خوشبخت: آره اما فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز آن را نمی دهد.

 سوال: چرا؟

خوشبخت: نمیدانم.

 سوال: همه حرف ها را می خوانید؟

خوشبخت: بله می خوانم

 سوال: برای خواندن اجازه دارید؟

خوشبخت: چون هیچ کدام از خاطره ها اسم و مشخصاتی ندارد و همه آن را در جایی که مشتری ها می آیند می چسبانند تا خوانده شود. پس همه می توانند بخوانند بدون اینکه بد انند نویسنده آن کیست.

 سوال: از چه سالی این درخت آرزوها را راه انداخته اید؟

خوشبخت: 2 سال هست. از سال 96.

 سوال: بیشتر مخاطبان چه اشخاصی هستند؟

خوشبخت: بیشتر؛ جوانان 13 و 14 تا 25 و 26 ساله هستند.

 سوال: بیشتر چه مطالبی را می نویسند؟

خوشبخت: راجب همه چیز است، نظرات شان در مورد مغازه، درد دل ها و خاطرات شان و بیشتر رابطه های شکست خورده.

 سوال: بیشترشان شاد است یا غمگین؟

خوشبخت: شاد و غمگین را با هم دارد.

 سوال: می توانی با درصد بگویید که کدام بیشتر است؟

خوشبخت: شاید 70 درصد آنها غمگین است. بیشتر در مورد یک خاطره یا اتفاق تلخ.

 سوال: تا حالا برگ های درخت را جمع کرده اید؟

خوشبخت: نه.

 سوال: تا حالا کسی از آنهایی که نوشته اند دوباره به درخت آرزوها مراجعه کرده است؟

خوشبخت: برخی بارها و بارها می آیند تا حرف خود را پیدا کنند؛ برخی نیز می آیند و زیر آن دوباره درد دل های دیگری می نویسند یا برخی در صورتی که آرزویشان برآورده شود از تحقق آن می نویسند.

 سوال: هنگام مشاهده خاطره خود چه می گویند؟

خوشبخت: احساسم بر این است که از ماندن آن در جای خود حس خوبی دارند.

 سوال: واکنش مردم هنگام دیدن درخت آرزوها چیست؟

خوشبخت: دوست دارند، می گویند ایده جالب و جدیدی است. همه استقبال می کنند.

 سوال: تعداد برگ ها را شمرده اید؟

خوشبخت: نه... اما... شاید تعداد برگ ها به چهار هزار برگ برسد.

 سوال: خودتان چه آرزویی را روی درخت می نویسید؟

خوشبخت: (باخنده) نمیدونم

 سوال: اصلا نوشته اید؟

خوشبخت: یکی - دو باری نوشتم

 سوال: چه نوشته اید؟

خوشبخت: آرزوها و درد دل هایم را نوشتم  

 سوال: می خواهید تا کی ادامه دهید؟

خوشبخت: تا وقتی که بتوانم و شاخه های درخت تحمل درد دل ها را داشته باشد.

 سوال: شیرین‌ترین خاطره شما از این درخت چیست؟

خوشبخت: اینکه جوانان درد دل هایشان را می نویسند و آن را تبدیل به درد بزرگ در خلوت تنهایی خود نمی کنند برایم شیرین ترین است.

 سوال: تلخ ترین خاطره؟

خوشبخت: تلخ ترین خاطره ها... بیشتر اشخاصی هستند که با اشک خاطره هایشان را به درخت می چسبانند.

ایرنا: مستاجر هستید؟

خوشبخت: آره.

 سوال: اگر جای دیگری نقل مکان کنید درخت را با خودتان می برید؟

خوشبخت: آره اتفاقا این مغازه را به تازگی اجاره کرده ام و درخت را از مغازه قبلی به اینجا منتقل کردم.

 سوال: آخرین حرف؟

خوشبخت: دوست دارم همه حرف برگ های درخت تبدیل به شادی شوند.

 سوال: پس چه زیباست اگر  کتابی منتشر شود که وقتی آن را باز می کنی و ورق میزنی پر باشد از صدای جوانانی که پلی از گذشته برای رسیدن به آینده زده و شادی ها و غم هایشان را با تو تقسیم می کنند و چقدر می تواند تاثیرگذار باشد برای آگاهی مسئولان از حرف دل جوانان...


http://www.Kurd-Online.ir/fa/News/79109/درد-دل-با-«به‌به»
بستن   چاپ