چهره چریکی چمران
مقالات
بزرگنمايي:
عصر کرد -
مواجهه با آدمهایی که در حافظه جمعی ما شکل گرفتهاند، چندان هیجانآفرین و رغبتبخش نیست، خاصه آنکه این شخصیت براساس باورهای عمومی و القای رسانهای از چنان تمایزی برخوردار شده که نتوان به دوبارهآفرینی آن دلخوش داشت.
از این روی، در این رویارویی، روایتی کارکرد دارد که بتواند شکلی دیگرگونه از شخصیت را که به واسطه عبور زمان، قابل ابراز باشد، تعریف نماید.
رویارویی با «چمران» نمایش «تکههای سنگین سرب» به کارگردانی ایوب آقاخانی از چنین تعریفی برخوردار است. نگاه غالب بر این شخصیت در همه این سالها، منتج به آفرینش شخصیتی شده است که همه خصلتهای انسانی و فراتر او را در پس جامه چریکی چمران پوشش داده است. انسان معاصری که با ممارست در درک روزگار خویش، به دریافتهایی متمایز و کنشهایی منحصر به فرد، وقوف پیدا کرده بود اما نقش سزاوار او در موقعیتهایی از چرخه تثبیت انقلاب که ناگزیر وجه نظامی او را بیشتر نمایان میساخت، فرصت مواجهه با دیگر مؤلفههای شخصیتی او را ناممکن نمود.
نویسنده با زمانآگاهی لازم به بخشی مغفول مانده از زندگی دکتر چمران پرداخته است که در مسیر روایت آن میتوان به تصویری از دوران دانشجویی او در امریکا، اتفاقات خانوادگی، اقامت او در لبنان و رونمایی از تصمیمهایی سخت که جانمایه شخصیت چمران را مشتمل میشود، برخورد کرد. در خلال داستانی که از زبان بازیگر زن این نمایش روایت میگردد، بهتدریج زوایای نامکشوفی از زندگی چمران روشن میگردد که متأثر از قرار گرفتن او در موقعیتهای رفتاری متفاوتی است که هر انسانی در چنین مواجههای، کنشی خاص ابراز میکند. آنچه به وضوح در این متن بر آن اصرار میشود شباهت ناگزیر چمران به دیگر آدمها در عین تفرد و یگانگی اوست. چمران هم در برون تاب زندگی خویش، چهرهای چریکی دارد و همین در درون تاب زندگی خویش، بنا به آنچه ایوب آقاخانی به نمایش گذاشته است، رویکردی چریکی دارد. چمران ایوب در همه نمایش، جامه چریکی بر تن دارد. تفکری که بنا به تعمیق آن در گوهره چمران، در وضعیتهایی همچون بازگشت خانوادهاش به امریکا، آگاهی از غرق شدن فرزند خردسالش در استخر و بازگشت او به کردستان متجلی میگردد و بر هویت و اصالت این تفکر اصرار مینماید. دستاوردی که به تمامی از آن چمران نیست و دیگران نیز به سهم و نوبت خویش در آن شریک بودهاند اما در متن ایوب آقاخانی همچون دیگر تراژدیهای امروزین، تکیه بر فردیت قهرمان داستان است و بر این اساس یگانگی او در صحنه پایانی نمایش، شاید یادآور این نکته باشد.
به هر حال چمران ایوب، نه به تمامی نماینده جامعه روزگار خویش است و نه شخصیتی یگانه که مناسبات اجتماعی در پیکره ذهنی او بیاثر باشد. چمران، قهرمانی است که به شیوهای هنرمندانه، در روزگار خویش متجلی میگردد.
در صحنه اجرای این نمایش اگر چه حس غالب بر اثر مرکزیت جعبههای مهمات و پوشش نظامی چمران، حسی نظامی است اما آرامش شخصیتها و القای عواطف هر دو سوی داستان به یکدیگر به واسطه لحن و لهجه بازیگر زن و ادبیت کلام چمران، آن سنگر نظامی را به صحنه در صحنهای برای عشقورزی قهرمان داستان بدل میکند؛ قهرمانی که جنگ را نه برای جنگ که برای «صلح» برمیگزیند.
-
پنجشنبه ۳ تير ۱۴۰۰ - ۰۵:۳۸:۲۰
-
۱۱۹ بازديد
-
-
عصر کرد
لینک کوتاه:
https://www.asrekurd.ir/Fa/News/222416/