عصر کرد
/گزارش/
کرونا و خیالی که بیخیال است
يکشنبه 14 دي 1399 - 08:09:04
عصر کرد - ایسنا/کردستان خیابان شلوغ بود و جمعیت زیاد، آنچنان که جای سوزن انداختن هم نبود، تا چشم کار می‌کرد آدم بود و آدم، آدم‌های بیخیالی که تا فهمیدند تب کرونا یه کم فروکش کرده، دوباره بیخیالی‌هایشان شروع شد.

به زور می‌توانستی از میانه جمعیت عبور کنی، همه تنیده شده بودند در هم و کرونا هم آن وسط برای خودش برو بیایی داشت.
همه ماسک زده بودند و صدای پیس پیس الکل‌ها هم از هر طرفی به گوش می‌رسید اما آن ازدحام جمعیتی که در شهر حاکم بود! محال بود دیگر ماسک و الکل‌زدن‌های گاه به گاه کفاف مقابله با کرونا را بدهد.
در بازار سنندج که راه می‌روی غیر از آن نقاب سفید که چهره‌ها را در خود گم کرده است، گویی همه‌چیز عادی است، گویی کرونایی در کار نیست و ماسک‌ها چنان در صورت آدم‌ها جا خوش کرده‌اند که گویی از روز ازل همراه و همنشین انسان بوده است.
هرطرف که سر می چرخانی جمعیت عظیمی را میبینی که هرکسی مشغول کاری است، بعضی‌ها در مغازه‌ها مشغول دیدن و خرید لباس‌های زمستانی هستند، عده‌ای مشغول خرید میوه، عده‌ای مشغول خریدن ترشی‌هایی که همانجا در هوای آزاد رها شده است و بویش از مرزهای ماسک عبور می‌کند و آدم را مست می‌کند، هستند.
در میانه ازدحام جمعیت تصویری که برایم بسیار جالب بود بیخیالی مغازه‌دارها است، انگار خیالشان راحت است که در چهاردیواری مغازه کرونا وارد نمی شود، بلااستثنا جز تعداد معدودی از فروشنده‌ها هیچکدام ماسکی بر صورت نداشتند.
هوا سرد است و بوی داغ و دلنواز لبو و باقالی که در خیابان پیچیده است هر آدمی را وسوسه می‌کند برای خوردنش، اصلا انگار که زمستان بدون لبو و باقالی داغ‌های خیابانی نمی‌تواند سر شود.
به مغازه‌های لبو و باقالی فروشی که نگاه می‌کنم در آن هوای سرد زمستانی، گرمی خاصی را به دلم تزریق می‌کند و وسوسه می شوم برای چشیدنش اما مغازه‌ها به حدی شلوغ است و بازار باقالی و لبو چنان داغ است که جایی برای سوزن انداختن نیست.
از یکی از خانواده‌هایی که دور یک میز نشسته‌اند و مشغول خوردن لبو هستند می‌پرسم که چرا باوجود شیوع کرونا بازهم در مکان‌های عمومی خوراکی می‌خورند گفت: در اینکه کرونا ویروس خطرناکی است و شوخی بردار هم نیست شکی نیست؛ اما طبق گفته خود متخصصان و محققان کرونا از طریق غذا و آب منتقل نمی شود.
این درست است که گفته می‌شود کرونا از طریق آب و غذا انتقال پیدا نمی‌کند اما گفته می‌شود که خوردن غذا در مکان‌های عمومی می‌تواند سبب انتقال کرونا باشد.

عصر کرد


با برخی‌ها هم که حرف میزنی و نظرشان را راجع به کرونا می‌پرسی گویی بعد از گذشت یک سال از شیوع این ویروس در کشور و با وجود شنیدن خبر فوت اطرافیان، هنوز براین باورند که کرونایی وجود ندارد.
وقتی از یکی از مغازه‌داران سطح شهر سنندج می‌پرسم که چرا از ماسک استفاده نمی‌کنی، جوابش یک کلمه بود، کرونا کجا بود همه‌اش سرکاری است.!!!
یکی دیگر از مغازه‌داران در جواب سوالم که چرا ماسک نزده است می‌گوید: وقت هایی که جایی بروم حتما از ماسک استفاده می‌کنم ولی دلیل اینکه در مغازه از ماسک استفاده نمی‌کنم این است که اغلب مشتری‌هایی که به مغازه می‌آیند ماسک زده‌اند و تاحدودی از این بابت خیالم راحت است.
از خانمی که در حال پرو لباس بچه‌هایش در داخل مغازه بود، پرسیدم که آیا نگران مبتلا شدن بچه‌هایش آن هم در میان این جمعیت نیست؛ گفت: تاکی قرار است در خانه بمانند؟ ماه‌ها است از خانه خارج نشده‌اند و امروز آن‌ها را آورده‌ام که هم هوایی عوض کنند هم وسایل موردنظرشان را بخرم، ماسک هم که زده‌اند پس مشکلی نیست.
حال آنکه طبق تحقیقات انجام شده ماسک برای جلوگیری از ابتلا به کرونا بسیار موثر است اما نمی‌تواند آن را به طور کامل مهار کند.
یکی از دستفروشان سطح شهر که پسرش را هم آورده تا کمک دستش باشد و از رعایت پروتکل‌های بهداشتی هم خبری نیست می‌گوید: فشار اقتصادی آنقدر زیاد است که به جای فکر کردن به سلامتی باید بعد از هروعده غذایی فکر این باشیم که چگونه وعده دیگر شکم خود را سیر کنیم، مشکلات اقتصادی و بی‌پولی دیگر وقتی برای فکر کردن به سلامتی باقی نمی‌گذارد.
به یک مغازه طلافروشی می‌روم که علاوه بر شلوغی داخل مغازه عده‌ای هم بیرون از مغازه منتظر خلوت شدن مغازه هستند تا بتوانند بروند و طلای انتخابیشان را قیمت یا خرید کنند.
از یکی از زوج‌ها که معلوم است دارند برای ازدواج خود را حاضر می‌کنند و حسابی هم ذوق زده هستند و با لذت طلاها را انتخاب می‌کنند از وصلتشان می‌پرسم می‌گویند: عروسی که نمی‌توانیم بگیریم اما حالا که کمی اوضاع کرونا بهتر است قصد داریم یک جشن کوچک خانوادگی در حیاط خانه بگیریم که بهترین روز زندگیمان زیاد سوت و کور نباشد.
اما زوج دیگر نظری برخلاف نظر آن‌ها دارند، می‌گویند: جان عزیزانمان بسیار مهم‌تر از عروسی است، هفته دیگر قرار است بدون حضور هیچ‌کسی دو نفری برویم سر خانه و زندگیمان اما به هم قول داده‌ایم اگر کرونا برای همیشه تمام شود یک جشن مفصل شاید در یکی از سالگردهای ازدواجمان بگیریم.
به پارک‌ها شهر هم که سری بزنید، جمعیتی را می‌بینید که بچه‌هایشان را برای گردش و تفریح بدون رعایت هرگونه نکات و پروتکل‌های بهداشتی به پارک‌ها آورده‌اند.
گرچه گفته می‌شود ابتلای کودکان به کرونا بسیار نادر است و در صورت ابتلا بیماریشان وخیم نمیشود، اما کودکان به دلیل عدم بروز نشانه‌های بیماری کرونا یکی از ابرپخش‌کننده‌ها و ناقلین این ویروس منحوس هستند.

عصر کرد


اوایل آذر ماه بود که شاهد موج سوم پاندمی کرونا در کردستان بودیم و آمار مبتلایان و مرگ و میر نیز در استان کردستان روزبه‌روز در حال افزایش بود و رنگ استان قرمز بدخیمی بود که هر روزه چندها تن از عزیزانمان گرفتار این ویروس و یا قربانی آن می‌شدند.
در همان اواخر آبان و ابتدای مسیر آذرماه و حال ناخوشی که آخرین پاییز قرن را دربرگرفته بود مسئولین را برآن واداشت که برای نجات جان همشهریان و کاهش تب کرونا در استان و در بسیاری از شهرهای دیگر اقدامات موثری صورت گیرد و محدودیت‌هایی در درون و برون شهر صورت گیرد.
برای اجرای محدودیت‌های کرونایی به غیر از مشاغل ضروری مانند داروخانه‌ها، نانوایی‌ها، مراکز امدادی، سوپرمارکت‌ها، مراکز درمانی و فروشگاه‌های زنجیره‌ای و مراکز خدمات عمومی تمامی مشاغل دیگر در شهرهایی با وضعیت قرمز تعطیل و ورود خودروهایی با پلاک غیر بومی به شهرهای وضعیت قرمز نیز ممنوع شد و برای جلوگیری از برگزاری مهمانی‌ها و جشن‌ها محدودیت تردد در شهر از ساعت 21 تا 4 بامداد اعمال شد.
اعمال محدودیت‌ها و رعایت مردم در این دوران سبب فروکش کردن تب کرونا در استان شد و استان کردستان هر روز شاهد کاهش آمار مبتلایان و مرگ‌و میرهای ناشی از کرونا است.
تب کرونا فروکش کرده و حال دوباره مردم گویی کنترل کرونا را با پایان کرونا اشتباه گرفته‌اند و دوباره بی‌خیالی‌هایشان از سرگرفته شده است و نتیجه وحشتناک این ازدحام جمعیت را در ماه‌های آینده شاهد خواهیم بود.
انتهای پیام

http://www.Kurd-Online.ir/fa/News/171573/کرونا-و-خیالی-که-بیخیال-است
بستن   چاپ