عصر کرد - اعتماد / کارشناس مسائل بینالملل گفت: واقعیت امر این است که اساساً حمله اسرائیل به ایران هیچگونه وابستگی به گزارشهای آژانس ندارد و نخواهد داشت. این حمله از مدتها پیش، یعنی نزدیک به یک سال و نیم تا دو سال قبل، با برنامهریزی دقیق و اطلاعاتی که منتشر شده، در دست اقدام قرار گرفته بود.
حسن بهشتیپور، کارشناس مسائل بینالملل، در گفتوگویی با خبرنگار اعتماد آنلاین در حاشیه نشست فصلی شورای حکام، که قرار است رافائل گروسی گزارشی تازه را به این شورا ارائه دهد، به بررسی احتمالات پیرامون محتوای این گزارش و نگرانیها درباره اینکه آیا این گزارش ممکن است بهانهای برای اسرائیل جهت ایجاد یک رویارویی جدید با ایران فراهم کند، پرداخت.
وی در این باره اظهار داشت: واقعیت امر این است که اساساً حمله اسرائیل به ایران هیچگونه وابستگی به گزارشهای آژانس ندارد و نخواهد داشت. این حمله از مدتها پیش، یعنی نزدیک به یک سال و نیم تا دو سال قبل، با برنامهریزی دقیق و اطلاعاتی که منتشر شده، در دست اقدام قرار گرفته بود. پیش از انجام حمله به ایران، اسرائیل اقداماتی را در لبنان، غزه و سوریه انجام داده بود و سپس توجه خود را معطوف به تهران کرده و در این زمینه اقدامات خاصی را انجام داد. اما در داخل ایران، علاقهمند هستیم که بگوییم گزارشهای آژانس باعث شده تا اسرائیل بهانهای برای حمله پیدا کند. در واقع، ما میخواهیم به نوعی این حمله را به گزارشهای آژانس نسبت دهیم، در حالی که واقعیت این است که حتی اگر گزارشهای آقای گروسی نیز وجود نداشت، باز هم حملات اسرائیل برنامهریزی و انجام میشد، زیرا اسرائیل بهطور جدی این برنامه را پیشبینی کرده بود.
بازار ![]()
بهشتیپور سپس به نکته دیگری اشاره کرد و افزود: نکته دوم این است که باید بررسی کنیم گزارش آقای گروسی بر اساس چه اصول و مستنداتی است؟ این گزارش مبتنی بر بازرسیهایی است که آژانس از مراکز هستهای ایران انجام میدهد. اگر در این گزارشها موضوعی خلاف واقع مطرح شده باشد، ما باید این موضوع را به طور جدی اعتراض کنیم. چیزی که ما همیشه به آن اشاره میکنیم این است که اظهارات شخص آقای گروسی معمولاً بیشتر جنبه سیاسی دارد، در حالی که طبق اساسنامه آژانس، گزارشها باید در چارچوب مسائل فنی و حقوقی تدوین شوند. آقای گروسی، به دلیل علاقههای شخصی و جاهطلبیهایی که دارد، روابط ویژهای با آمریکاییها و اسرائیلیها برقرار کرده و بر همین اساس، در بسیاری از موارد موضعگیریهای سیاسی میکند. این در حالی است که مدیرکلهای قبلی آژانس هرگز چنین موضعگیریهایی نداشتند.
وی افزود: با این حال، ما به صرف نظر از موضعگیریهای سیاسی گروسی نمیتوانیم تمام آژانس را زیر سوال ببریم، زیرا آژانس یک نهاد بینالمللی است که وظیفه آن نظارت و کنترل بر فعالیتهای هستهای کشورهای مختلف است. اگر نقدی بر گزارش آقای گروسی داریم، باید محتوای آن را نقد کنیم. به عنوان مثال، باید مشخص کنیم که اشکال گزارش در کجا است. گزارشها معمولاً شامل جزئیاتی مانند تعداد سانتریفیوژهای فعال، میزان غنیسازی اورانیوم، درصد غنیسازی و سایر اطلاعات مرتبط هستند. همچنین، دو سوال اساسی در این گزارشها همچنان بیپاسخ مانده است. بنابراین، اگر نقدی داریم، باید به محتوای دقیق این گزارشها بپردازیم.
وی سپس به نحوه انتشار گزارشها در رسانهها پرداخت و گفت: در خصوص جلسه اخیر شورای حکام، گزارش آژانس دیروز در برخی از خبرگزاریها منتشر شده است، در حالی که هنوز جلسه شورای حکام برگزار نشده است. آژانس گزارشهای خود را به اعضای شورای حکام 35 کشور میدهد و برخی از این کشورها بلافاصله این گزارشها را به رسانهها انتقال میدهند. این اقدام برخلاف اساسنامه آژانس است، چرا که طبق مقررات، گزارشها نباید قبل از برگزاری جلسه شورای حکام منتشر شوند. متاسفانه، این روند در حال رخ دادن است و گزارشها بهصورت عمومی در وبسایت آژانس نیز منتشر شدهاند.
او در ادامه افزود: گزارش جدید آژانس تا زمان حملات آمریکا به تاسیسات هستهای نطنز، فوردو و همچنین اصفهان منتشر شده است. در اینجا باید توجه کنیم که آیا آقای گروسی آنقدر جسور است که در گزارش خود این حملات را محکوم نکند. چرا که واقعاً آمریکا و اسرائیل به مراکزی حمله کردهاند که تحت نظارت آژانس بودند. زمانی که یک سایت زیر نظر آژانس هر سه ماه یکبار گزارش میدهد که چند سانتریفیوژ فعال است، چه مقدار اورانیوم غنیشده دارد، چه درصدی غنیسازی انجام شده است و سپس به آن حمله میشود، حداقل انتظار میرود که شورای حکام آن را محکوم کند. متاسفانه در جلسه رایگیری شورای حکام، تنها 11 کشور به محکومیت این حملات رای دادند و اکثریت اعضا از محکوم کردن آن خودداری کردند. این یکی از مشکلات بزرگ ماست و آقای گروسی نیز به تبعیت از آنها، از محکومیت این حملات خودداری کرد.
وی همچنین خاطرنشان کرد: این اقدام کاملاً مغایر با تمام قواعد بینالمللی و مقررات آژانس است و بهطور کامل نادیده گرفته شده است. به جای اینکه فشارهای بینالمللی به اسرائیل وارد شود تا توضیح دهد چرا چنین اقداماتی برخلاف قوانین بینالمللی انجام داده، فشارها به ایران وارد میشود تا طبق پادمان هستهای اجازه دهد بازدیدها از تاسیسات هستهای ایران انجام شود. درست است که طبق پادمان هستهای، ایران موظف است اجازه دهد آژانس نظارتهای خود را انجام دهد، اما نکته این است که پادمان هستهای چیست؟ پادمان هستهای ترتیبات اجرایی است که کشورهایی که پیمان انپیتی را پذیرفتهاند، با آژانس امضا میکنند تا نحوه نظارت آژانس بر فعالیتهای هستهای این کشورها مشخص شود. ایران نیز این قرارداد را در سال 1973 امضا کرده و همیشه آن را اجرایی کرده است.
به گفته بهشتیپور، طبق این توافق، آژانس حق دارد که از مراکز هستهای ایران بازدید کند، که این امر کاملاً درست است. اما موضع ایران این است که وقتی این سایتها تحت فشارها و تهدیدات کشورهای دیگر و اعضای آژانس قرار گرفته و امنیت آنها به خطر افتاده است، باید ابتدا وضعیت امنیتی آنها تعیین تکلیف شود و سپس آژانس میتواند به انجام نظارتها و کنترلهای خود بپردازد.
این کارشناس بینالملل در پایان گفت: گزارش آژانس که در تاریخ 30 بهمن منتشر شد، نشان میدهد که ایران تا آن تاریخ، حدود 408 کیلوگرم اورانیوم 60 درصد غنی کرده بود. حالا در گزارش اخیر آژانس آمده است که در فاصله زمانی از بهمن تا 23 خرداد، ایران 32 کیلوگرم اورانیوم غنیشده دیگر به این مقدار افزوده است. اگر این 32 کیلو را به 408 کیلو اضافه کنیم، مقدار کل اورانیوم 60 درصد غنیشده ایران به حدود 440 کیلو میرسد. البته لازم به ذکر است که در این دوره زمانی، آژانس دسترسی به تاسیسات نداشته و در همین حال، جنگ در تاریخ 23 خرداد آغاز شده است، بنابراین در این مدت دیگر دسترسیها محدود و ناممکن شده است.مشکل این است که آژانس همچنان اصرار دارد که این گزارشها ادامه یابد و فشارهایی وارد میکند که ایران طبق پادمان هستهای و پیمان انپیتی باید اجازه دهد که آژانس به نظارتهای خود ادامه دهد. ایران در حال حاضر در حال مذاکره است و هیئت جدیدی به وین فرستاده است تا ترتیبات جدیدی با آژانس برقرار کند، چرا که توافق قبلی به دلیل شرایط جنگی و وضعیت خاص تحمیلی به ایران دیگر قابل اجرا نیست.