عصر کرد

آخرين مطالب

جزئیاتی از انتقام هولناک رقیب عشقی اجتماعی

جزئیاتی از انتقام هولناک رقیب عشقی
  بزرگنمايي:

عصر کرد - دسیسه کثیفی که با پیگیری پرونده مزاحمت تلفنی برای دختری جوان در کلانتری طبرسی شمالی مشهد فاش شد، به ماجرای انتقام هولناک یک رقیب عشقی در خواستگاری 20 سال قبل گره خورد!
ماجرای انتقام هولناک یک رقیب عشقی
چند روز قبل دختر 25 ساله ای وارد کلانتری طبرسی شمالی مشهد شد تا از یک مزاحم تلفنی شکایت کند. این دختر جوان ادعا کرد:مدتی است که مردی میان سال از دور مرا در کوچه و خیابان تعقیب می کند و وقتی برمی گردم هیچ اثری از او نمی بینم. انگار آب می شود و به زمین فرو می رود!
از سوی دیگر نیز همزمان با این ماجرا، پیامک های عاشقانه با عناوینی مانند «دوستت دارم!»، «تو قلب منی!»، «تو وجودم هستی!»و ... به تلفنم ارسال می شود که دیگر آرامش و آسایش را از من گرفته است. به همین دلیل قصد شکایت از فرد مزاحم را دارم اما احساس می کنم ماجرای پیامک های عاشقانه به مردی ارتباط دارد که مرا تعقیب می کند و ...
گزارش خراسان حاکی است: در پی شکایت این دختر و با صدور دستوری از سوی سرگرد مهدی کسروی (رئیس کلانتری طبرسی شمالی) ماجرای پیامک های عاشقانه با کسب مجوزهای قضایی پیگیری و احضاریه ای به نشانی مالک تلفن همراه ارسال شد.
دو روز بعد منصوره و مادرش وارد اتاق مددکاری اجتماعی شدند و منتظر ماندند تا مزاحم تلفنی نیز برای تکمیل پرونده به کلانتری بیاید. در همین هنگام دختر جوان که تحصیلاتش را در رشته مهندسی به پایان رسانده و مادرش او را با افتخار «خانم مهندس» صدا می زد، به بخش هایی از سرگذشت خود اشاره کرد و گفت: پنج ساله بودم که پدرم به طور ناگهانی ما را رها کرد و به دنبال سرنوشت خودش رفت.
مادرم که سرپرستی من و خواهر و برادر کوچک ترم را به عهده گرفته بود ،فقط از ورشکستگی مالی پدرم سخن می گفت ولی هیچ گاه پاسخ درستی به ما نداد که چرا پدرم این گونه و در آن شرایط سخت ما را ترک کرد! از همان دوران کودکی که به خاطر دارم، مادرم شبانه روز در خانه های مردم کار می کرد، زحمت می کشید و عرق می ریخت تا مخارج زندگی ما را تامین کند. هیچ گاه شب هایی را که از درد استخوان هایش تا صبح ناله می کرد ، فراموش نمی کنم ولی او صبح روز بعد سرکار می رفت و نمی گذاشت ما سختی های روزگار را احساس کنیم!
من و خواهر و برادرم قد می کشیدیم و چهره مادرم هر روز پیرتر می شد. مادرم هیچ گاه برای خودش لباس های نو نمی خرید ولی هزینه های تحصیل ما را می پرداخت. به هیچ وجه نمی گذاشت احساس کمبودی داشته باشیم ، با این حال، عاطفه و مهر پدری تنها چیزی بود که در خانه ما وجود نداشت!
هنوز سخنان تلخ منصوره به پایان نرسیده بود که مرد میان سال در اتاق مددکاری را گشود و اجازه ورود خواست. در این هنگام، مادر منصوره مانند فردی برق گرفته از روی صندلی بلند شد و حیرت زده به مرد میان سال نگریست! گویی دهانش قفل شده بود و نمی توانست چیزی بگوید اما اشک هایش سرازیر شد. بغضی عجیب گلویش را می فشرد و منصوره نیز هاج و واج به این صحنه باورنکردنی می نگریست. ناگهان مرد میان سال سکوت غم انگیز اتاق را شکست و فریاد زد: «عزیزم! عزیزم! مرا ببخش!»
مرد میان سال روی زمین نشست و چون ابر بهاری اشک می ریخت. او در میان گریه هایش گفت: «حامد» مرا ترسانده بود! او می گفت خیلی از طلبکاران حکم جلب تو را گرفته اند، اگر فرار نکنی، باید تا آخر عمرت در زندان بمانی، حتی اگر پول طلبکاران را هم بپردازی، قانون رهایت نمی کند. او می گفت که هیچ کس نباید از مخفیگاهت مطلع شود وگرنه با کنترل خانواده ات تو را پیدا می کنند! و ... خلاصه آن قدر در گوشم خواند که مجبور شدم پیشنهادش را بپذیرم و در حالی که نمی توانستم شما را فراموش کنم، به جنوب کشور رفتم و زندگی مخفیانه‌ای را شروع کردم اما در این 20 سال هیچ وقت نتوانستم شما را فراموش کنم!
حتی یک شب هم بدون یادآوری چهره زیبای فرزندانم نخوابیدم، روزهای سختی را سپری کردم تا این که شش ماه قبل پزشکان تشخیص دادند که به بیماری سرطان مبتلا شده ام و مدت زیادی در این دنیا زندگی نخواهم کرد. این بود که دیگر نتوانستم طاقت بیاورم و تصمیم گرفتم برای آخرین بار تو و فرزندانم را ببینم و بعد با خیالی آسوده بمیرم . زمانی که نشانی محل سکونت شما را پیدا کردم، دخترم را دیدم که از خانه بیرون آمد، قلبم از تپش ایستاد!
چه دختر زیبایی! پاهایم سست شده بود و قدرت راه رفتن نداشتم، بغض گلویم را می فشرد! با افتخار از دور نگاهش می کردم و این کار هر روز من شده بود اما نمی توانستم خودم را به او معرفی کنم! به خاطر همه این رنج هایی که بدون پدر کشیده، چه می توانستم بگویم؟ فقط شماره تلفن اش را با ترفندی از محل کارش گرفتم و درد دل هایم را برایش بازگو کردم تا این که احضاریه کلانتری رسید و ... مادر منصوره که تا این لحظه فقط اشک هایش را پاک می کرد، وقتی فهمید همسرش در این مدت ازدواج نکرده است، سرش را میان دو دستش گرفت و اشک ریزان گفت: وای بر من، تو هم مرا ببخش! چه اشتباهی کردم که فریب دروغ های «حامد» را خوردم. «حامد» تنها تو را فریب نداد بلکه زندگی مرا به خاطر رقابت عشقی با تو نابود کرد.
زن میان سال ادامه داد: 27 سال قبل که من دل باخته تو شدم ،«حامد» به خواستگاری ام آمد ولی من که دیگر قلبم را به تو باخته بودم ،به او پاسخ منفی دادم و با تو ازدواج کردم! تا این که 20 سال قبل و در همان گیر و دار ورشکستگی مالی که تو دیگر ما را رها کردی و به مکانی نامعلوم رفتی، او به سراغم آمد و گفت: همسرت عاشق زن دیگری شده و به تو خیانت کرده است، او با زن جوانش به شهر دیگری رفت و هرگز بازنمی گردد!
و ... این در حالی بود که من با کمک خانواده ام و فروش طلاها و لوازم زندگی، همه بدهکاری هایت را پرداختم و رضایت شاکیان پرونده ات را گرفتم ولی زمانی که ماجرای خیانت تو را شنیدم، دیگر تلاش کردم تو را فراموش کنم و به تربیت فرزندانم بپردازم. حالا اگرچه من پیر و خسته شده ام اما دو دخترت خانم مهندس هستند و پسرت نیز تاجری موفق است که فروشگاه بزرگی در شهر دارد.
بعد از رفتن تو بارها «حامد» از من خواستگاری کرد و می خواست به این دلیل که تو به من خیانت کرده ای، با او ازدواج کنم! ولی من همچنان عاشق و دل باخته ات بودم و نمی توانستم به جز تو به زندگی با مرد دیگری بیندیشم! آن قدر در خانه های مردم کار کردم که هیچ کدام از فرزندانم طعم تلخ «نداری» را احساس نکنند و ...
منصوره که با شنیدن این جملات عاشقانه در گوشه اتاق مددکاری اشک می ریخت، ناگهان خود را به آغوش پدر انداخت و فریاد زد: دوستت دارم! دوستت دارم پدر! پدر عزیزم! و... این گونه بود که دوباره دو دل باخته قدیمی بعد از گذشت 20 سال در حالی زندگی جدیدی را آغاز کردند که مشخص شد یک رقیب عشقی با دسیسه ای کثیف، چنین انتقام هولناکی را رقم زده است و بدین ترتیب مرد میان سال و همسرش که با دروغی ناجوانمردانه سال های جوانی خود را به تندباد حوادث سپرده بودند، از کلانتری بیرون رفتند تا مرد به مداوای بیماری سرطان خود بپردازد.
منبع: khorasannews.com

لینک کوتاه:
https://www.asrekurd.ir/Fa/News/188634/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

تکریم توانخواه حافظ قرآن در کردستان

عشق زندگی می بخشد

نمایش درخشان دو دروازه‌بان پیکان مقابل مس

ادامه حیات، دغدغه دولت برای واگذاری سرخابی‌ها

مالکان جدید استقلال و پرسپولیس از کدام منبع برای دو تیم خرج می‌کنند؟

عملکرد پرسپولیس در مرحله 1/8 نهایی جام حذفی

آمار جالب سپاهان در مرحله یک هشتم نهایی

خط و نشان بازیکن سرشناس ملاثانی برای سپاهان

خیز آنچلوتی برای تاریخ‌سازی در باشگاه رئال

پایان کار طراح افسانه‌ای فرمول یک در ردبول

بازگشت روماریو ستاره سابق برزیل پس از 16سال

قهرمان روس جهان و المپیک پیگیر وضعیت گرایی

خبر‌های پشت صحنه، هفتم اردیبهشت

سرپل‌ذهاب آماده میزبانی باشکوه از زائران یادمان بازی‌دراز

گازرسانی به 100 واحد صنعتی در کردستان

اجرای طرح پوشش بیمه‌ای رایگان برای کودکان زیر هفت سال

رقابت بیش از 500 داوطلب در نوبت اول آزمون سراسری در کیش

پیگیری حل مشکلات جامعه ایثارگران استان ایلام در سطح ملی

شهدا سرمایه اصلی نظام هستند

بعضی از رنج ها‌‌‌‌‌‌‌ را نمیشه حل کرد!

داستانک/ انسان های بازنده

فوتبالیست‌هایی که قوانین را مجاب به تغییر کردند!

تمرینات انفرادی پادشاه روی تشک

گل برتر هفته 30 لیگ برتر پرتغال

منافی: انتخاب سرمربی پرسپولیس باید به پایان فصل موکول شود

جعفری: استقلال لحظه آخر شانس آورد

واکنش رئیس لالیگا به ماندن ژاوی

پیام وزیر ورزش به‌ مناسبت روز فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانه‌ای

موسیالا: اگر به من بود می‌گفتم امباپه به بایرن بیاید

پیروزی فاینورد با حضور کوتاه مدت علیرضا جهانبخش

دردسر توخل؛ غیبت دوباره دو ستاره بایرن مونیخ

گزارش رسانه روسی از دوران طلایی سردار آزمون در زنیت

تپانچه بادی ایران نایب قهرمان شد

آغاز بازی های انتقامی پرسپولیس و اوسمار

راز لگد تاریخی کلینزمن؛ مقابل تراپاتونی گریه کردم!

نگاه به سینما جدی نیست/ بررسی پیدایش هالیوود در مستند «پشت صحنه»

صدور موافقت اصولی ٣ طرح گردشگری در کردستان

طلای ووشوکاران مازندرانی در پیکار‌های انتخابی جام جهانی

تنوع کشت گیاهان دارویی رونق‌بخش اقتصاد در کردستان

اجرای طرح هادی و پروژه‌های عمرانی در روستا‌های سروآباد

امسال هم صعود بازی دراز از راه رسید/ آمادگی دستگاه های اجرایی برای این صعود باشکوه

آمادگی امداد هوایی هلال احمر کرمانشاه در سالروز عملیات بازی‌دراز

استفاده 78 درصدی از سامانه ارجاع پرونده به کارشناسان در کرمانشاه

1 مصدوم به علت سقوط از ارتفاع در روستای شبانکاره منطقه روانسر

برگزاری آزمون سراسری رشته علوم تجربی در کرمانشاه

اجرای طرح پوشش بیمه‌ای رایگان برای کودکان زیر هفت سال سن

طرح باک پُر در مرز پرویزخان به صورت رسمی از روز شنبه اجرا می شود

دستوری تازه در مورد استفاده از منشی های زن : «در ادارات دولتی ممنوع شد!»

اعزام 2 کاروان 85 نفره از کرمانشاه به حج عمره

پنج هزار و 780 خانوار تحت پوشش بهزیستی