عصر کرد - ورزش 3 /المپیاکوس در آستانه یکی از حساسترین مقاطع فصل قرار گرفته؛ مقطعی که شاید بیش از هر زمان دیگری، نقش واقعی مهدی طارمی را در این تیم مشخص کند. غیبت ایوب الکعبی به دلیل حضور در جام ملتهای آفریقا، خط حمله تیم پیرهئوسی را وارد فاز تازهای کرده؛ فازی که اگرچه روی کاغذ فرصت است، اما در عمل میتواند به بزرگترین آزمون طارمی در فوتبال یونان تبدیل شود.
تصویر حضور کوتاهمدت رومن یارمچوک در کنار طارمی مقابل آریس، حتی در چند دقیقه پایانی، بیشتر شبیه نشانهای از آینده بود. آیندهای که در آن خوسه لوئیس مندیلیبار باید بدون مهاجمی بازی کند که سالهاست نقطه اتکای خط حمله المپیاکوس بوده است. الکعبی، با تمام وزن آماری و کیفیاش، حالا نیست و سؤال اصلی این است: آیا زمان پاداش دادن به درخشش طارمی فرا رسیده یا نه؟
مندیلیبار، طبق منطق همیشگی خود، به استفاده از یک مهاجم مرکزی پایبند است. سناریوی محتمل این است که در اکثر بازیها، یا طارمی در زمین باشد یا یارمچوک؛ یکی فیکس و دیگری ذخیره. اما فوتبال همیشه طبق سناریو پیش نمیرود. وقتی بازی قفل میشود، وقتی حریف فضا نمیدهد یا تیم نیاز به تغییر ریتم دارد، آنوقت بازیکنی ارزش پیدا میکند که بتواند چند نقش را همزمان بازی کند؛ دقیقاً همان جایی که طارمی تعریف میشود.
بازار

در تئوری، طارمی میتواند پشت مهاجم بازی کند، بهعنوان فالس ناین عقب بکشد، بین خطوط گردش داشته باشد و حتی در فاز پرس، نقش مهاجم اول را ایفا کند. اما در عمل، با وجود تمام این قابلیتها، او اغلب از روی نیمکت بازی را شروع میکند. paradox عجیبی که این روزها به یکی از بحثهای اصلی اطراف المپیاکوس تبدیل شده: درخشش بدون پاداش.

نبود الکعبی فقط به معنی غیبت یک گلزن نیست. المپیاکوس مهاجمی را از دست میدهد که حضور دائمی در محوطه، تمامکنندگی، شدت در پرس اولیه و شم گلزنی را توأمان دارد. به همین دلیل، ترکیبهای هجومی تیم حول چند زوج مشخص میچرخد: چیکینیو–یارمچوک، چیکینیو–طارمی و در شرایط خاص، طارمی–یارمچوک. در این میان، طارمی تنها مهاجمی است که میتواند هم مکمل باشد و هم جایگزین.
مندیلیبار در مقاطع مختلف سعی کرده با راهحلهای غیرکلاسیک، این خلا را پر کند؛ استفاده از ژلزون مارتینز یا یوسف یازیچی در نوک حمله، نمونههایی از این آزمون و خطا بوده است. اما هیچکدام ویژگیهای یک شماره ۹ کلاسیک را ندارند و همین مسئله، نقش بازیکنانی مثل چیکینیو و طارمی را پررنگتر میکند. طارمی بهویژه، با توانایی بازی بین خطوط و خلق فضا برای دیگران، میتواند قفل بسیاری از بازیها را باز کند.
با این حال، واقعیت آماری هم حرفهای خودش را میزند. الکعبی با ۱۵ گل در ۲۲ بازی این فصل و ۷۵ گل در ۱۱۶ مسابقه با پیراهن المپیاکوس، معیاری سنگین برای هر مهاجمی ساخته است. طبیعی است که جای خالی چنین بازیکنی، سرمربی را محتاط کند. اما سؤال اینجاست: اگر نه حالا، پس چه زمانی طارمی باید به انتخاب اول تبدیل شود؟

نگاهی به نتایج المپیاکوس بدون الکعبی، تصویر دوگانهای نشان میدهد. تیم توانسته در برخی بازیها پیروز شود، اما در مقاطع حساس، نوسان داشته؛ حذف در جام حذفی، شکستهای کلیدی و افت در اروپا، همه نشانههایی هستند که نبود یک راهحل پایدار در خط حمله را فریاد میزنند.
جام ملتهای آفریقا، برای المپیاکوس فقط یک تورنمنت خارجی نیست؛ یک بازه زمانی تعیینکننده است. بازیهایی که الکعبی در آنها غایب خواهد بود، میتواند سرنوشت فصل را تغییر دهد. و درست در همین پنجره است که نگاهها به طارمی دوخته میشود. مهاجمی که شاید همیشه بهترین گزینه روی کاغذ نبوده، اما بارها نشان داده میتواند جریان بازی را عوض کند.
اگر طارمی در این مقطع هم صرفاً یک گزینه چرخشی باقی بماند، سؤالها جدیتر خواهند شد. اما اگر مندیلیبار تصمیم بگیرد به او اعتماد کند، جام ملتهای آفریقا میتواند به نقطه عطف فصل طارمی در المپیاکوس تبدیل شود؛ جایی که درخشش، بالاخره پاداش خودش را میگیرد یا برای همیشه در حد «راهحل روی نیمکت» باقی میماند.